.jpg)
سمیه تیموری
مدیریت آموزش در مؤسسه ارزشگذاری منابع، ذخایر و دارائیهای معدنی ایرانیان
ارزشگذاری معادن، یکی از ارکان بنیادین توسعه اقتصادی کشورهایی است که منابع زیرزمینی بخش قابلتوجهی از داراییهای ملی آنها را تشکیل میدهد. در سطح جهانی، این فرآیند تحت نظارت استانداردهای بینالمللی نظیر JORC (استرالیا)، NI 43-101 (کانادا) و SAMREC (آفریقای جنوبی) انجام میشود که چارچوبهای فنی، مالی و حقوقی دقیقی را برای ارزیابی ذخایر معدنی تعریف کردهاند. هدف این نهادها، ایجاد شفافیت، افزایش اعتماد سرمایهگذاران و فراهمسازی بسترهای امن برای توسعه پروژههای معدنی است.
در ایران، اگرچه سازمانهایی همچون وزارت صمت، سازمان نظام مهندسی معدن و سازمان زمینشناسی کشور در ساختار فنی و قانونی بخش معدن نقش مهمی ایفا میکنند، اما نبود یک نهاد تخصصی، مستقل و همراستا با استانداردهای جهانی در حوزه ارزشگذاری، همواره یکی از چالشهای اصلی سرمایهگذاری در بخش معدن بوده است. ساختارهای موجود اغلب نگاه اجرایی و نظارتی دارند و کمتر بر تحلیل مالی و اقتصادی پروژهها تمرکز میکنند؛ بههمین دلیل شکاف جدی میان واقعیتهای بازار و توانمندیهای مهندسی در کشور وجود دارد.
در چنین بستری، مؤسسه ارزشگذاری منابع معدنی ومدام با رویکردی نوین و تخصصمحور، گام مؤثری برای پر کردن این خلأ نهادی برداشته است. ومدام بهعنوان یک نهاد مستقل و غیردولتی، نهتنها چارچوبهای فنی ارزشگذاری را بهروز و منطبق بر استانداردهای بینالمللی تدوین کرده، بلکه توانسته با تشکیل تیمهایی متشکل از متخصصان حوزه معدن، تحلیلگران مالی، اقتصاددانان و کارشناسان ریسک، فرآیند ارزشگذاری را به سطحی حرفهای و بینالمللی ارتقاء دهد.
مزیت کلیدی مؤسسه ومدام در استقلال عملیاتی و علمی آن نهفته است؛ ویژگیای که باعث شده این نهاد فراتر از ساختارهای سنتی داخلی عمل کرده و نقش داوری قابلاعتمادی برای بانکها، سرمایهگذاران، شرکتهای معدنی و بازار سرمایه ایفا کند. برخلاف برخی نهادهای وابسته که درگیر تعارض منافع یا ساختارهای بروکراتیک هستند، ومدام بر شفافیت، دقت، بیطرفی و تحلیل اقتصادی بلندمدت تأکید دارد.
اهمیت نهادهایی مانند ومدام در شرایطی که کشور نیازمند جذب سرمایه برای توسعه معادن، ارتقاء بهرهوری، افزایش صادرات مواد معدنی فرآوریشده و کاهش وابستگی به فروش خام است، دوچندان میشود. این مؤسسه با ارزشگذاری واقعی و قابل دفاع پروژهها، مسیر ورود سرمایهگذاران خارجی و داخلی را تسهیل میکند و با استانداردسازی دادهها، به کاهش ریسک اقتصادی پروژهها و تصمیمگیری آگاهانهتر کمک میرساند. ومدام نهتنها یک نهاد ارزشگذار، بلکه نماد گذار به مرحلهای پیشرفتهتر از حکمرانی معدن در ایران است. جایگاهی که در آن علم، اقتصاد و سیاستگذاری دست در دست هم، آیندهای پایدارتر و شفافتر را برای منابع ملی رقم میزنند.
.jpg)
سمیه تیموری
مدیریت آموزش در مؤسسه ارزشگذاری منابع، ذخایر و دارائیهای معدنی ایرانیان
تحریمهای اقتصادی بینالمللی تأثیرات گسترده و عمیقی بر صنایع معدنی ایران داشتهاند. محدودیت در دسترسی به بازارهای صادراتی، فناوریهای پیشرفته، تأمین مالی خارجی، و افزایش ریسک سیاسی از جمله پیامدهای کلیدی تحریمها به شمار میروند. این عوامل موجب شدهاند که روشهای سنتی ارزشگذاری مانند جریان نقدی تنزیلشده (DCF) یا رویکرد مقایسهای، در محیط پرریسک و پرابهام تحریم، با چالشهای اساسی مواجه شوند. در این شرایط، نیاز به بازنگری در رویکردهای ارزشگذاری و تطبیق آنها با واقعیتهای اقتصادی و سیاسی کشور اهمیت ویژهای مییابد.
در فرآیند ارزشگذاری داراییهای معدنی در زمان تحریم، چند عامل کلیدی باید به طور ویژه مورد توجه قرار گیرد. نخست، ریسک سیاسی و اقتصادی ناشی از تحریمها به افزایش قابل توجه نرخ تنزیل منجر میشود، چراکه سرمایهگذاران برای جبران ریسک بالاتر، بازده بالاتری طلب میکنند. دوم، نوسانات شدید ارزی بر هزینههای سرمایهای (CAPEX) و عملیاتی اثرگذار است و میتواند برآوردهای جریان نقدی را دچار عدم قطعیت جدی کند. سوم، محدودیت دسترسی به فناوری و قطعات وارداتی، هزینه جایگزینی و نگهداری ماشینآلات معدنی را افزایش میدهد و باعث افت بهرهوری میشود. چهارم، محدودیت در صادرات مواد معدنی یا کاهش دسترسی به بازارهای جهانی، درآمدهای ارزی شرکتها را محدود و پیشبینیناپذیر میکند.
برای پاسخ به این چالشها، لازم است در رویکردهای ارزشگذاری تعدیلات مهمی صورت گیرد. یکی از راهکارها، اعمال نرخ تنزیل بالاتر است که منعکسکننده ریسک سیاسی، ریسک نقدینگی و ریسک نوسانات ارزی باشد. همچنین، استفاده از تحلیل سناریو برای مدلسازی شرایط خوشبینانه، واقعبینانه و بدبینانه، به تصمیمگیرندگان کمک میکند اثرات تحریم را بهتر بسنجند. به علاوه، کاربرد روش اختیار واقعی یا Real Options به مدیران امکان میدهد ارزش انعطافپذیری تصمیمات آتی را در مواجهه با عدم قطعیت بالا محاسبه کنند. این رویکردها در ارزیابی پروژههای معدنی در محیطهای پرریسک مانند تحریم بسیار مفید هستند.
در نهایت، توجه به دادههای بومی و شرایط خاص اقتصاد ایران، مانند نرخ تورم، نرخ ارز، محدودیتهای تأمین مالی و قوانین داخلی، در ارزشگذاری معادن ضروری است. استفاده از تحلیل حساسیت برای بررسی اثر تغییرات متغیرهای کلیدی (قیمت فلزات، نرخ ارز، هزینه سرمایه) نیز میتواند دید بهتری از دامنه واقعی ارزش پروژه ارائه دهد. این ملاحظات به سرمایهگذاران و سیاستگذاران کمک میکند تصمیمات واقعبینانهتر و مؤثرتری اتخاذ کنند و از برآوردهای بیش از حد خوشبینانه یا بدبینانه پرهیز کنند.